درود:
این معلم ادبیات ما اگه این صفحه وبلاگ منو ببینه خیلی حرس میخوره. تازه احتمالا اگه بفهمه یکی دیگه هم دارم دیگه به عرضه خودش شک میکنه و میره استفا میده! آخه این اون موقع ها خودشو می کشت تا ما دو کلمه از مغزمون تراوش کنه و رو کاغذ بیاریم ولی حالا از وقتی این وبلاگ و این حرفا اومده همش دارم انشا مینویسم! ما اون موقع ها فقط خوشمون میومد کارای خلاف انجام بدیم. مثلا از جمله کارایی هم که خیلی مهارت داشتیم تقلب کردن بود که خیلی هم کیف داشت! تا جایی که دیگه همه معلم ها گروه ما رو می شناختن و محال بود تو امتحانا بذارن ما پیش هم بشینیم و با فاصله ی ۱۰۰ کیلومتری از هم و رو به دیوار مینشوندنمون
که مبادا شیطون گولمون بزنه! ولی خبر نداشتن که ما شیطونو گول میذنیم!
ما روش های مختلف داشتیم واسه تقلب کردن . چند وقت پیش داشتم وبلاگ زبل خان رو میخوندم که چند تا روش تقلب نوشته بود که روش ها بدی هم نبودن . البته من زیاد ازاین روش ها استفاده نکردم. ولی برای مزه دار شدن امتحان تا دلتون بخواد سر امتحان حرف میزدیم و علامت میدادیم.
یادمه سال اول و دوم یه همکلاسی داشتیم که خیلی فیری بود! تا شب قبل از امتحان میرفت واسه خودش می گشت بعد تازه صبح یادش میومد که مامانش مدرسه هم ثبت نامش کرده! جالب اینجا بود که وقتی میرفت سر جلسه کلی تلاش و تکاپو میکرد تا از یه جایی یه وحی بهش برسه که اگه یک چنجم این جنب و جوش ها رو میذاشت واسه درس خوندن لااقل درس رو پاس میکرد.
ولی این رفیق ما به هیچ صراتی مستقیم نبود. حاضر بود هرکاری کنه ولی مخش اکبند بمونه.
یکی از روش هاش که اون موقع ها خیلی واسه من جالب بود تقلب با موبایل و هندز فیری بود. که اون موقع ها به عقل جن هم نمیرسید. خواهرش بیرون جلسه می رفت سوالا رو پیدا میکرد بعد زنگ میزد ایشون و جوابها رو بهش میگفت. البته در نهایت یه بار لو رفت ولی از اونجایی که خیلی پاچه پاره تشریف داشتن کسی جرات نداشت چیزی بگه!
یه روش دیگه هم که میتونم بهتون توصیه کنم روش دستمال :
به این ترتیب که همه نوشته ها رو روی دستمال کاغذی مینویسید و. بعد سر جلسه سرما میخورید و هی عطستون میگیره و به دستمال نیاز پیدا میکنید!
البته یه روش دیگه هم هست که بیشتر واسه دخترها خوبه. استثناً تنها خیری که از این پالتو و کلاهای مدرسه آخوندی به دخترا می رسه موقع امتحاناست. چرا که مخفیگاه خوبی برای جاسازیه. یه دخترخاله داریم که سر هر امتحان میبایست یه شلوار عوض کنه! چون هر دفه تا اونجایی که جا داشت رو شلواش وحتی وارونه ی مانتوش کتاب رو منتقل میکرد و راحت میرفت سر جلسه!
البته مسلما همه اینها به هر حال به جو جلسه هم بستگی داره مثلا اگه مراقب خیلی پیله باشه و ور دل شما بشینه دایره المعارف هم که همراتون باشه متاسفانه چندان کاری نمی شه کرد!
به هرحال ماکه قیافمون خلاف بود و هچکی سر جلسه دلش واسمون نمیسوخت ولی امیدوارم قیافه شما دل مراقبین رو به رحم بیاره و بهتون پیله نکنن تا به راحتی نقشه هاتون رو عملی کنید!
آمین.........................
اولین بار بود وبلاگت رو خوندم ...... علیرغم زحمت زیادی که روش کشیدی از نظر من وبلاگ جالبی نبود ...
به هیچ وجه قصد جسارت ندارم
به امید فرداهای روشن تر برای شما و وبلاگت ..
موفق پیروز و سربلند باشی ...
سلام...منم بار اوله میام اینجا....ولی اینجا قشنگ عزیز ادامه بده....بازم میام ...تو هم پیش ما بیا...فدای تو.....رویا
سلام
ای بابا نازنین .
دفعه آخری که تقلب کردم . یه ترم عقب موندم .
سلام
من یه بار تو عمرم تقلب کردم که اونم لو رفت ((((((((((:
تازه استادمون هم زن بود . کلی هم باهاش رودربایسی داشتیم . تو یه کلاس ۳۰ نفری فقط فامیل من بیچاره را حفظ شده بود ((((: . خلاضه که حسابی آبرومون رفت .....
ولی دمش گرم . خیلی آقایی کرد ((((((((:
با اینکه ورقمو ازم گرفتن ( ۵-۴ نمره هم بیشتر ننوشته بودم) پایان ترم واسم ۵/۸ رد کرده بود !!!!!
اینم خاطره ی من از اولین و آخرین تقلبم (((((:
سلام عزیز
خیلی هم خوبه.......اصلآ عالیه.........
حتمآ ادامه بده...
تقلب واقعآ عالیه.اینو به همه توسیه میکنم...البته منم مٍل نازی تابلو بودم و هستم...!!!!!!من کار رو برای دیگران راحت میکردم....!!!!چون موراقبارو دوره خودم جمع می کردم....!!!!!
قربونت فعلآ خدافظ.....
از تذکرتون ممنون
حتما یه فکری واسش میکنم
راستی () کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوش باشی و خوش اخلاق بپا نیوفتی تو باتلاق
سلام !
راست می گی بیچاره معلم ادبیاتت!
جا داره خودش یکشه به جای اینکه حرس بخوره.
راستی نازنین یه لطفی کن تیتر اولین قرار رو برای اطلاع بچه های دیگه تو وبت بذار.
موفق باشی
صدر
واقعاٌ که
نازنین خانم لینک من رو پاک کردی.......
بابا تقلب....خفن....اینکاره....راستی حالت خوبه؟
آرهD: راست می گی به خدا از هر کی بپرسی یه جور تقلب به اسم خودش داره ....کوچیکت هم ۲-۳ جور از نوع دخترونه اش بلده :" اگه لازم بود در خدمتیم...
راستی لینک میدی لینکت بشیم؟
قربونت
آلبالو
نازنین جان اینک که امتحانات نزدیک است و ما درس نخواندهایم و مانتو هم نداریم و ... و .... واقعا نیازمند دعایت هستیم با هم از ته دل میگوییم: آمین!
...........................