گزارش سفر به ایران..........

سلام :
خوب حالا یه فرصت پیدا کردم که یه خورده مطلب بنویسم ولی حیف که فرصت کوتاست چون باز دارم میرم . این دفه دیگه یه سفر دور دارم میرم . دیگه هم معلوم نیست کی این ورا پیدام شه. یعنی تا جا بیوفتم طول میکشه ولی خوب امیدواریم که زیاد طول نکشه.
تو این دو سه هفته ای که نبودم کلی چیز هست که میخوام بگم. باید تلافی کنم!
اولا نظر ندارید بدید هی الکی از املا و انشا من ایراد نگیرید . من اینجا نمی خوام مقاله علمی ـ ادبی تحویلتون بدم که ! یه چیزی مینویسم نصفش واسه دل خودم بقیش هم واسه هر کی بخواد بخونه. جهت اطلاع هم من تو مدرسه ایرانی هم انشام خیلی خوب بوده و هم املام . به ادبیات هم خیلی خیلی علاقه داشتم و دارم. ولی اینجا مهاوره ای مینویسم و هر چی که میخوام بگم تند تند تایپ میکنم . خیلی موقع ها هم وقت نمیکنم که دوباره از روش بخونم که خوب ممکنه یه چیزایی رو عوضی بنویسم.
اونی هم که از کلمه ( راجب ) تو نوشته هام ایراد گرفته بود بدونه که این (راجب) مختصر همون ( راجع به ) هست. حالا اگه شما تو خونتون موقع حرف زدن عین ( ع) قورت میدید ما نمیدیم و این جوری تلفظ میکنیم.
خوب این از این.......
و اما سفر ایران ..... آخ ایران.......
چقدر کم بود این دفه خیلی بی مزه بود . هم بد موقع رفتم و هم این که مجبور بودم زود هم برگردم. همه امتحان داشتن . عزیز دلم مهسا که ۴ روز بیشتر پیشم نبود بعدش رفت سر درس و دانشگاه. رفیق دیگم هم که امتحان داشت. دو تا دوستم که از دار دنیا داشتیم که اونا هم رفتن پیش اجنبی ها که درس بخونن بهشون خوش گذشته و تابسون هم نیومدن.
ولی به هر حال بهتر از این بود که اصلا نرم! دق میکردم اگه نمیرفتم.
ولی خوشم میاد این ۴ روزی هم که من و مهسا با هم بودیم کم نیووردیم و تا تونستیم از فرصت ها استفاده کردیم . از همون شبی که رسیدم تا صبح روزی که مهسا میخواست بره همش این ور اون ور بودیم. روز آخر هم منو ورداشت برد فالگیری که دیگه منو نمیبینه از حال و روز آیندم با خبر باشه!
از تظاهرات هم که بالاخره این شیرازی های بی حال دوزاریشون افتاد و یه تظاهراتی راه انداختن .
ولی خیلی باحال بود . خوب قافلگیر شدن. همه منتظر ۱۸ تیر بودن یا حد اقل۲ ۳ روز قبلش.
خلاصه از وقتی که تنها شدم کارم شده بود اطلاعات گرفتن از وضعیت تظاهرات. هر روز شعار جدید مد میشد.
البته شب اول خودم بودم اونجا . یعنی با دوستان رفته بودیم واسه تفریح . وقتی داشتیم از چمران رد میشدیم دیدیم کلی ماشین وایساده و دارن بوق میزنن . اول فکر کردیم واسه فوتباله ولی بعد دیدیم یه لشکر آدم ریختن وسط خیابون و دستاشونو مشت کردن و یه چیزایی میگن.
من اصرارداشتم وایسیم ببینیم چه خبره و لی بقیه مخالفت کردن و زود جیم شدیم . البته بعدا که فهمیدم چه خبر بوده گفتم خدا خیرشون بده . چون گویا جای ما نبوده! دیگه روزای بعد هم به همین ترتیب . هر شب هم بیشتر شلوغ پلوغ میشد و دیگه آخریها خیلی جو گیر شده بودن ملت. حالا نمیدونم دقیقا کار کدوم طرفی ها بوده ولی تو چمران همه شیشه ها رو شکونده بودن و تابلو های نمایشگاه رو هم دزدیده بودن . حالا معلوم نبود مال کدوم بدبختی بود که اون روز نمایشگاه گذاشته بود ! البته شاید این هم بهانه ای بود واسه این که بگن اراذل و اوباش بودن و این حرفا ........ولی به هر حال دم همشون گرم خوب غافلگیر شون کردن. این برنامه ( هویت اغتشاش گران ) لاریجانی هم که جوکی بود واسه خودش . یارو معلوم نبود به چه جرمی اوورده بودنش بازداشتگاه اینا یقشو گرفته بودن اوورده بودنش جلو دوربین که مثلا اظهار ندامت کنه! مثلا طرف اند قیافه خلاف و مو وزوزی و صورت چاک خورده از محله درپیت جنوب شهر بود بعد به عنوان وابسته آمریکا و اسرایل و عوامل بیگانه مثلا اعتراف میکرد . من نمیدونم این آمریکا در قبال این همکاری ایشون یه تیکه نون به این نمیدادن بخوره که این شکلی نباشه.
بعضیهاشون هم معلوم نبود چه وعده ای بهشون داده بودن هی میومدن جلو دوربین میگفتن : آره ما گول خوردیم! ما کار بدی کردیم! بعد این مصاحبه گر چاپلوس هم میگفت: که اینطور کوچولو ! پس شیطون رفته بود تو پوستت ! گول خوردی! ..... و این بود برنامه اعتراف گیری و اظهار ندامت ( اغتشاش گران)!.
حالا این خوبه ...اینا اگثرا جوون بودن و جوونی رو بهونه میکردن و هی میگفتن ما گول خوردیم. بین اینا یه مرتیکه ی ۵۰ ساله ای رو اووردن یارو با این سنش خجالت نمیکشه میگه من گول خوردم. میگفت : آره این تلویزیون های بیگانه هی ما رو تحریک میکردن . بعد ما هم تحریک شدیم ! انگار این تلویزیونا فیلم سکسی نشون میدادن که ایشون تحریک شدن. خوب مرتیکه مگه تو خودت عقل نداری که فکر کنی !
دیگه بهانه از این مسخره تر پیدا نکردن.
البته خوب اینا هم تقصیر ندارن بیچاره ها گرفتنشون . زن و بچه و زندگیشون رو هواست........ خوب مجبورن گاهی اوقات از این اعتراف های ماسکی هم بکنن . ولی بیشتر منظورم به مسخره بودن این برنامست. این لاریجانی هم که دو گرم عقل نداشته که بگه حالا آبرو ریزیه این برنامه پخش بشه.......
حالا بذا پخش کنن. ولی بهتر بود ساعت ۴ پخش میکردن که کودکان عزیز بتونن برنامه خودشون رو به موقع ببینن!
تو این تظاهرات دو تا از فامیلای ما رو هم گرفته بودن ولی گویا دیگه جا نداشتن نگهشون دارن! واسه همین هم دو تا خیابون اون ور تر پیادشون کردن ولی ماشینشونو تو قیف کرده بودن که باهاش برن دور دور ........
دیگه فعلا حسابی ترسیدن و خیابونا رو کنترل میکنن و هر جا رو نگاه کنی از این پلیسای ضد شورش با این لباسای مسخرشون وایسادن گوشه خیابون. البته به گزارش پسر خاله بنده نیروهای مخفی هم خیلی دارن که قایم شدن و منتظرن تا بریزن و با چوب و چماق بزنن. همین چن وقت پیش این پسر خاله ما پیاده از چمران رفته که ببینه چه خبره این گزارش ها رو میداد . تازه با چند تاشونم مصاحبه کرده بود . میگفت یه سریشون که بچه های ۱۴ تا ۱۶ سال بودن . ازشون پرسیده بوده پول هم میگیرید اونا هم گفته بودم.. ای بهمون میرسن..... بقیشون هم از این انصاری ها بودن که با چوب و چماق هر پشت و پناهی سنگر گرفته بودن. .......
البته جالب بود که اون شب تظاهرات رو منتقل کرده بودن به یه جای دیگه و باز هم غافلگیر شدن...........هاهاهاها........
تو این گیر و دار هم این ترکا فرصت رو مغتنم شمرده بودن و تو جنوب شهر دعوا های قبیله ایشونو شروع کرده بودن که اونم باز بد نبود چون اینا رو ترسونده بود.........
خلاصه شما هم هر چی دعوا موا دارید با درو و همسایه و فک و فامیل از فرصت استفاده کنید و تا زندا نا و دادگا ها و بازداشت گاها و کالانتری ها پره ! دعوا هاتو نو بکنید.......
خلاصه اینم از این . ...........
البته این گزارش کوتاه سفرم بود. حالا بعدا فرصت شد از خود شهر و آدماش هم میگم..........

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام !
گزارش خوبی بود .هم بامزه هم عالی !
راستی نبودن که دلیل نمیشه !
خیلی از بچه ها هستن که ایران نیستن اما به هر ترفندی که شده میان !
باشی خوشحال میشیم !
یه روز به جایی بر نمیخوره !
مطمئن باش مسیرت از نمن دورتر نیست !
موفق باشی
صدر

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام!
نظر خوبی بود.برای ایمیلت پاسخی مناسب ارسالیدم!
موفق باشی
صدر

شی شی چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:21 ب.ظ http://shohre.blogsky.com

وبلاگت قشنگه ..حدس می زنم دوبی هستی درسته؟؟
گزارش با حالی بود.. اما چه فایده ؟؟؟

زبل خان چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ب.ظ http://zebelkhan.blogsky.com

خوب پس خوش گذشتته ایران.......

صدر پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:13 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید
زانکه آنجا جمله اعضا، چشم باید بود و گوش
امیدوارم روزی سرشار از موفقیت داشته باشی
موفق باشی
صدر

دارينوش پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:37 ب.ظ http://fly.blogsky.com

سلام .
ميبينم که برگشتی .
الان وقت ندارم بخونم اين نوشتت و ولی صفحه تو ذخيره کردم . تا بعدا بخونم .
ما شا... خيلی خوش ذوق و قشنگ می نويسی .

مرتضی محمدی پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:29 ب.ظ http://www.amozeshone.persianblog .com

سلام دوست عزیز خسته نباشی
وب لاگ بسیاریبائی دارید
اسم من مرتضی محمدی است و دو وب لاگ کوچولو دارم
که اولی http://www.amozeshone.persianblog .com
که آموزشی است ازجمله :ریجستری ،اینترنت اکسپروره،وارد پدن با دو ایدی در یاهو ، تغیر پس زمینه منو بار لا می کامپیوتر و.....
وه دومی http://www.mmn2000.persianblog.com
که تمام درد دل های جوونها را یک جا کردم ازجمله عشق الکی ،انتظار ،شعر ،خاطرات عشقو....
می خواستم بدونم میتونید به من لینک بدید یا در سایتتون وبلاگای من معرفی کنید یا نه ممنون می شم اگر این کار رابرام انجام بدید.
m_mohamadi@hotmail.com
mohamadi_morteza@yahoo.com

سفر به اعماق اینترنت شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:52 ب.ظ http://explorer.blogsky.com

سلام نا رفیق
سلام بی وفا
خوبی
بابا دیگه مارو فراموش کردی
یه سری هم به ما بزن نازنین ختنوم
بابای

salah شنبه 14 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:44 ب.ظ http://niaz.blogsky.com

آخی -تو که همش سفری
کشتی مارو نازی جونم -اخه این چه وبلاگ نویسیه که تو می کنی

صدر یکشنبه 15 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:27 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
مکان اولین قرار بچه های بلوگ اسکای تعیین شد.!
موفق باشی!
صدر

مینا آلبالو دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:08 ق.ظ http://www.mina-albalooo.blogsky.com

سلام خانوم٬ منظورت از سفر دور چیه !!
مگه تو سفرای دور اینترنت و کافی نت پیدا نمیشه؟؟؟
نری چند وقت پیدات نشه ها..... زود به زود سر بزن.
اینو به اونهایی که به خوندن مطالبت عادت کردن (یکیشون منم) بدهکاری.....
زود بنویس.... هر جا که هستی...
راستی خوب کردی تو تظاهرات شرکت نکردی ...یکی رو میشناسم بیچاره پسرشو برادرای نیروی انتضامی زده بودن تا طفلی جون داده بود...جوون مردم....
قربونت
منتظر مطالب جدیدت هستم

فرهاد دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:38 ق.ظ http://farhadeshghi.blogsky.com

salam be nazi khanome gol
khaili khosh omadin be iran
va che heyf ke behet ziad khosh nagzashte
nakone shoma ye ki az se kashk bashin
akhe onaham bashoma omadan iran
va neveshte bood ke dootesh ya familesh 4 rooz bahash boode
be har hal khosh omadin
nazi jan age doost dashti mano be khodet belink khoshhal misham
shad bashi
shab khosh

صدر دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:32 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
سلام !
صبح بخیر
موفق باشی
صدر

فرمانروای سرزمین خورشید دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:45 ق.ظ http://landofsun.blogsky.com

سلام مرام.
بابا ای ول .
ما رو که دیگه تحویل نمنا
به سرزمین هم سر نزدا.
سوغاتی هم که پر
بابا یه سری ،چیزی بزن به ما

[ بدون نام ] جمعه 11 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:59 ق.ظ

بابا بیخبال تو هم هی میگی نیستم نیستم یکم بنویس حال کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد