اینم از امروز.....
میگم من این وبلوگو زدم اسمشو هم گذاشتم روزهای نازنین که مثلا اتفاقات روزانمو توش بنویسم ولی الان احساس میکنم  درباره تنها چیزی که ننوشتم همینه! فکرکنم جو گیر شدم و موضوع اصلی رو فراموش کردم.
شایدم به خاطر اینکه خوب  اینروزا اتفاق کم میوفته که اون دیگه دست من نیست.
حالا به هر حال فعلا که من کامپیوترم با خودش درگیری پیدا کرده و دلش مشت میخواد! نمیدونید چه  کیفی میده وقتی کامپیوتر قاطی میکنه یه مشت بزنی بهش ! دلت خنک میشه. البته من هر وقت به کامپیوترم مشت میزنم ناخدا گاه یاد حمله امریکا به القاعده میوفتم ولی مهم نیست . مهم اینه که در اون لحظه دلم خنک میشه!
متاسفانه ایندفه قبل از اینکه  مشت بهش بزنم از کار افتاد . درواقع بعد از اینکه بازش کردم که یه جراحی سر پایی روش انجام بدم و سی دی رایترمو هم روش نسب کنم دیگه کی بردش کار نکرد.
حالا خود کامپیوتر حالش خوبه ولی کی بردش هنوز به هوش نیومده.
اینه که من امروز با وجود اینکه دیگه میخواستم تسویه حساب کنم ولی دیدم بدون کامپیوتر و اینترنت زندگی مشکل است و یاد شعر سهراب افتادم که: تا کامپیوتر و اینترنت مفت هست سر کار باید رفت.( این شعر با یه کم تحریف نوشته شده.) به خاطر همینم تصمیم گرفتم تا  کی بردم  درست شه منم بیام سر کار.
احتمالا تا ۲ یا ۳ هفته دیگه هم میرم ایران ....یوهو... لی لی لی ..لی لای لای .......(این علائم نامفهوم یعنی من خوشالم.)
امیدوارم تو ایران یه جایی پیدا بشه که ما به این وبلوگمون یه سری بزنیم . چون در غیر این صورت مجبورم زود برگردم.
هرچند ایندفه زیاد نمیتونم بمونم و یکی دو هفته بیشتر نیستم ولی هر کی تونست ۲ هفته اب نخوره منم تونستم ۲ هفته به وبلوگم سر نزنم.
خلاصه اینم خبرای این روزا دیگه اگه دیدید من یه مدت مطلب ننوشتم بدونید .
۱ـ یا کی بردم درست نشده و منم کارو ول کردم.
۲ـ یا کی بردم درست نشده و منو از کار انداختن بیرون.
۳ـیا هرچی کی برده از دست من از کار افتاده.....