RelaXXxxx

من کمکم دارم به این نتیجه میرسم که تعطیلات هم چیز خوبیست! آدم هر شب تا ۴ صبج چیپس و ماست بخوره و فیلم نگاه کنه حال میده! یادم می افته به خاطرات نه چندان کشکیمون با کشک های عزیز که هر شب تا صبح ماست  چیبس تیلیت میکردیم و میخوردیم. سه کیسه چیپس در عرض چند ساعت بلعیده میشد و اصلا هم به روی خودمون نمیاووردیم که همین یه ساعت پیش سه دیس پلو و خورشت شام خوردیم!

البته من هیچ وقت جسارت نمیکنم که سه کیسه چیپس رو تنهایی تموم کنم ولی یک سایز خوانواده بعد از شام٬ اونم با فیلم چیپ ایرانی٬ میچسبه!

از خوردنش گذشته خودمم یه جورایی برگشتم به نازنین قدیمی. تراوشات مغزیم که چند برابر شده و شما در این وبلاگ شاهدش هستید! استعداد های کور شده ی هنریم هم کم کم به لطف ویجویجک ناشی از بیکاری دارن یک به یک شکوفا میشن! اوووه از همه مهم تر شدم همون نازنین ۱۴ ساله ای که اتاقش همیشه مرتب بود و همه چیز سر جای خودش بود و روتختیش چروک نداشت! این آخری برا خودمم خیلی عجیبه که چطور بعد از چند سال سیر کردن در عالم Geek شکافی مطلق٬ این مسئولیت خطیر مرتب کردن اتاقم رو دوباره به عهده گرفتم!

خلاصه که  تا اینجا تابستون بهم ساخته٬ تا ببینیم از این به بعد چه شود....