من تازگی ها به این نتیجه رسیدم که یه ضرب المثل هست که میگه: همه رو برق میگیره.نازنینو شُرت ننه ادیسون!
البته ببخشید که ضرب المثلش یه خورده با شئونات اسلامی مغایرت داشت ولی باور کنید همینه . کمتر نباشه بیشتر نیست.
میپرسید چرا؟
عرض کنم که در ادامه همون مطلب اقایون خوشال(این خوشحال بودن یه اصطلاحه که همون به معنی جواتای جو گیر شدست!) امروز دوباره یه خواستگاره جدید واسه من پیدا شده که اگه از دستش بدم جوانیم رو بر باد دادم! چرا که یه پا اعجوبه خانه سالمندانه واسه خودش!
حالا چرا اعجوبه!
همتون میدونید که غرایز جنسی ادما از سن ۱۵ یا ۱۶ سالگی (البته اینروزا که از سن ۲ سالگی) شروع میشه و در جوانی به اوج خودش میرسه و بعد از اون دیگه کم کم هم از نظر بدنی کاهش پیدا میکنه و هم از نظر روانی واسه طرف عادی میشه. به طوری که حتی تو ایران هم خانه ها ی سالمندان جدا نیست چرا که قاعدتا نباید به اون صورت میل جنسی وجود داشته باشه!
اما من امروز اعجوبه ای رو مشاهده کردم که در سن ۲۰۰ سالگی! با ورود به شرکت ما و مشاهده کردن بنده در پشت میز به طور معجزه اسایی هیجانات جنسی و روحی و عاطفی و عرفانی ایشون به اوج خودش رسید و ناگهان احساس جوان ۲۲ یی رو پیدا کرد که در عین خوشتیپی و خوش هیکلی!!! میخواد از من خواستگاری به عمل بیاورد ولی روش نمیشه!!!!......اخی!!!...
خلاصه بعد از کلی این دست و اون دست کردن و قرمز
و زرد
و سبز
شدن و رنگ عوض کردن بالاخره به بنده پیشنهاد ازدواج دادن!البته من اینجا از این چیزا زیاد شنیده بودم چرا که به عقیده من کلا عرب جماعت باید قبرستوناشو هم جدا بسازه!چون این احتمال هنوز وجود داره که.............!!!......
اما این تا حالا واسه خودم پیش نیومده بود!
حالا فکرشو کنید ادم اینجور موقع ها چی باید جواب اینا رو بده!!!..........
البته که بر خلاف همیشه که من رو این موضوع ها حساسم و معمولا جدی میشم ایندفه از خنده داشتم میترکیدم!
چرا که واقعا همچین خواستگاری تو مریخ هم یافت نمیشه!
خلاصه بعد از دست به سر کردن یارو یک ساعت نشستم اینجا و دارم میخندم! نمیدونم چرا ولی صد تا جک ملانصر الدین میگفتید اینقدر نمیخندیدم!
والا ادم چی بگه! حالا شما هم به اون ضرب المثل رسیدید؟!!....